به کجا چنین شتابان- قسمت 1

Mohammad Hossein Naji Mohammad Hossein Naji Mohammad Hossein Naji · 1403/06/13 19:01 · خواندن 2 دقیقه

آدمی همواره پر از ایده ها، تجربیات و تحلیل هایی هست که می تواند در هر زمینه ای برای بقیه افراد جذاب و راه گشا باشد.

زمانی این ایده ها و تجربیات می تواند مفید باشد که توسط افراد مختلف شنیده شود. این هنر سخنران است که مطالب را به چه صورتی بیان کند که توسط افراد شنیده شود و برای آنان جلب توجه کند.

جاری شدن کلمات در کالبد جملات، در نظر فردی که از نظر خودش مردد است که مطالبی را که ارایه می کند برای مخاطب مفید است یا خیر، مشکلی را به وجود می آورد که سخنران، درگیر مطالبی که ارایه می کند می شود و از مخاطب خود غافل می شود. 

اینجاست که کلمات، با یک ریتم خاص تلفظ می شوند و چون ذهن سخنران در گیر مطالب می شود، ممکن است وقفه هایی در کلام ایجاد شود.

وجود عدم اعتماد به نفس در مطلبی که تسلط کافی روی آن هست و ندانستن این که این مطلب برای مخاطب جذاب هست، می تواند یک تیپ سخنرانی معلم گونه را جهت ترغیب مخاطب برای گوش دادن، به خود بگیرد.  

همچنین نداشتن درک درستی صدای خروجی از دهان، که برای خود فرد تا حدودی آزار دهنده هست، می تواند تمرکز سخنران را از مطالبی که ارایه می دهد، بردارد.

اینجاست که سخنران به جای این که درگیر مدل های مختلف ارایه خود بشود، وارد حاشیه می شود و یک ارایه ثابت را انجام می دهد.

حس عدم مفید بودن مطالب به این صورت که این مطالب رو همه می دونن یا برای کسی جذاب نیست، هم یک استرس به ارایه دهنده وارد می کند و ارایه را خراب می کند.

شاید توانسته باشم کمی از استرس ارایه کم کنم، اما آن چیزی از ارایه که مربوط به مخاطب هست، هنوز برایم نامشخص هست. این موضوع که چقدر مخاطب مرا به عنوان سخنران قبول می کند و چقدر مطالب برایش مفید هست، اذیتم می کند.